سلام

ببخشید که این قدر پرو هستم

دو سه روزی هست که دلم هوای نوشتن کرده

آقای عزیزتر از جانم...

چقد ازت دور شدم...

آخه درگیر این قضیه شدم....عشق فقط خودت....بخدا یعنی هیچی جز عشق خودت مزه نداره
آقا کمکم کن اونم عاشق کنم....

اه ...مولای مهربانم...

صاحب دل من شمایید!...عشق شما عزت میده به آدم...افتخاره....

ای کاش میشد عاشقتون باشم....ای کاش از محب بودن به طرف عاشق بودن...حرکت میکردم....

به حق عمه بزگوارتون.....فاطمه معصومه (س) که مدتیه مهمونشون هستم _ معذرت میخوام بابت خبط هایی که در حضور ایشون انجام دادم _ دل منو مثل قبل بلکه بیشتر بدست بیار

....آقا....دلم میگیره وقتی جمعه هادیگه برام مثل قبل رنگ و بوی انتظار نداره....

آقا....نذار...نذار.....روزهای نبودت عادی بشه برام....

نمیخوام....

آه  ای آقا کی میشه تمام زندگیم رنگ بوی امام زمانی بگیره.....باور کنم صاحبمی و همیشه مواظب باشم خلاف رضایت شما کاری نکنم....

آقا کمکم کن.....میخوام دنبال عشق شما باشم.....عشقتو جلو پام بذار....

آه....ای خدا

من شمارو دوست دارم....ولی میدونم خیلی کم میذارم...کاش اینطور نبودم.....

یا صاحب الزمان(روحـــــــــی فداک) کمک کنید این جریان پیش رو رو به نحو احسن کنترل و به سوی شما هدایتش کنم....

قربان عنایت های سبزتون....

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان